جدول جو
جدول جو

معنی شرم آلودگی - جستجوی لغت در جدول جو

شرم آلودگی
حالت و چگونگی شرم آلوده
تصویری از شرم آلودگی
تصویر شرم آلودگی
فرهنگ فارسی عمید
شرم آلودگی
(شَ دَ / دِ)
حالت و کیفیت شرم آلوده. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به شرم آلود و شرم آلوده شود
لغت نامه دهخدا
شرم آلودگی
حالت و کیفیت شرم آلود
تصویری از شرم آلودگی
تصویر شرم آلودگی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از غم آلودگی
تصویر غم آلودگی
غمگینی، اندوهگینی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرم آلود
تصویر شرم آلود
شرمنده، شرمگین
فرهنگ فارسی عمید
(خَ / خِ دَ / دِ)
عصبانیت. غضبناکی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(غَرَ دَ / دِ)
آلوده بودن به غرض. همراه با غرض و سودجویی و دشمنی بودن. رجوع به غرض شود
لغت نامه دهخدا
(وَ)
شرمگین. شرم آلود. شرمگن. شرمنده روی:
از حجاب حسن شرم آلودۀ لیلی هنوز
بید مجنون سربه پیش انداختن بار آورد.
صائب تبریزی (از آنندراج).
رجوع به شرم آلود شود
لغت نامه دهخدا
(دی بَ)
شرمنده و شرمگین و خجل و شرمنده روی. (ناظم الاطباء) :
روی شرم آلود او زیور نمی گیرد به خود
شبنم بیگانه را ره نیست در بستان او.
صائب تبریزی (از آنندراج).
چشم شرم آلود او را مردمک چون مهر شرم
از پریشان گردی نظاره دارد درحصار.
صائب تبریزی (از آنندراج).
رجوع به شرم آلوده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از خشم آلودگی
تصویر خشم آلودگی
غضب قهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شراب آلودگی
تصویر شراب آلودگی
می زدگی میخوارگی باده پرستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غرض آلودگی
تصویر غرض آلودگی
آلوده بودن به غرض همراه بودن با سود شخصی
فرهنگ لغت هوشیار
گرد آلوده بودن غبار آلودگی: تو گمان کردی که گرد آلودگی در صفاغش کی هلد پالودگی. (مثنوی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غم آلودگی
تصویر غم آلودگی
حالت و کیفیت غم آلوده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرم آلود
تصویر شرم آلود
شرمگین شرمنده
فرهنگ لغت هوشیار